روزانه های یک بیمار اختلال جنسی

تکلیف روشن است نمیدانم کیستم !!!

روزانه های یک بیمار اختلال جنسی

تکلیف روشن است نمیدانم کیستم !!!

یادداشت شماره 29



     سلام به همه 



    زندگی بر وفق مراده و همه چی داره روز به روز بهتر میشه یه دوست خیلی خیلی خوب دارم که فکر کردن بهش هم من رو 


    آروم می کنه و نوع دیگری از انسانیت رو برام تداعی می کنه ، دانشگاه شروع شده کلاس و کار و کارهای شخصی و 


    شلوغی و ترافیک این شهر همه با هم دست به دل من دادند تا آروم آروم فراموش کنم آنچه رو که باید می کردم 


     به قول شاعر که میگه : نمی دونم ولی شاید بهشت اندازه ما نیست !!!!




     

نظرات 3 + ارسال نظر
مرتضی شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 18:47

سلام من آخرین باری که رابطه فیزیکی با یه نفر داشتم 15 ماه پیش بود. چند سالی دوست بودیم. دکتری حقوق داشت و متاهل. آخرین بار بهم گفت 7-8 بار دیگه رابطه داشته باشیم تمومش میکنیم. اینقدر از حرفش ناراحت شدم که نمیدونی. البته از خودم بدم اومد که اینقدر راحت تحقیرم کرد. بعد از اون دیگه حتی جواب تلفنش هم ندادم. به غلط کردن افتاد. زنش هم طلاق گرفت چون فهمید که همجنس گراست. ولی دیگه بهش کاری نداشتم نه به اون و نه به بقیه چون فهمیدم این روابط به همون سادگی که شکل میگیره به همون سادگی هم تموم میشه.

بله متاسفانه پارتنرهای مرد بسیار موقت و ناماندگارند باید درسی بشود برایمان که انسانیت را زیر پا نگذاریم

میلادا جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 07:15

سلام مسیح جان خوشحالم ازاینکه آرومی ازدرمانت بنویس خوب شدی?میدونی فکرکنم تازه شدی عین من من هم آرومم نمیگم فکراسراغم نمیان چرامیان ولی بهشون بال وپرنمیدم همش خواست خداست منم تازگیایه دوست پیداکردم که خیلی انسانه به خاطرشخصیت خوبی که داره دوستش خیلی دارم ودیگه هیچ حالا بایدآدمهاراحس هامونا ازراه دوردید هنوزمونده تا مرحله آخرآرامش البته سعی کن توزندگی دوستای خوب پیداکنی وبحشون محبت کنی الگوی توشوند اتتوهم مثل اوناباشی ودنبال حس های شهوتت نری وحقیقت درونتم بپذیری وبه خاطرخدا دورباشی ازهواوهوست خوش باشی

عشق آن اگر باشد که می‌گویند
دل‌های صاف و ساده می‌خواهد
...
عشق آن اگر باشد که من دیدم
انسان فوق العاده می‌خواهد

بسیار زیبا بود سپاسگذارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.